زیبـــــــــــای مهربانم(4)
هو النــــــــــــــــــــور
یه مطلبی رو می گم
یا خوب خوب حفظش می کنید یا می نویسید میذارید تو جیبتون هر جا رفتید همراهتو باشه حتـــــــــــما
مرحوم آقای امینی رو دعوت می کنند در اوج شهرت ایشون به ضیافت شامی در مکه یا مدینه که مشرف شده بودند . ایشون قبول نمی کنن میگن ما حرفامونو گفتیم . اصرار می کنند که حتما باید بیایید . ایشان قبول می کنن به شرط اینکه حرف و بحثی نباشد فقط صرف شام و ضیافت .
با خودشون می گن حالا بیاید یه کاریش میکنیم . مهمانی برگزار شد هفتاد هشتاد نفر از علما وحافظان حدیث (حافظ کسی است که صد هزار حدیث حفظ باشد ) نشستن . خب می خواستن به بهانه ای بحث رو شروع کنند تا ناسزا بگن و دقّو دلیشونو خالی کنن . آقای امینی فرمود : نه قرار بود فقط صرف شام باشه . گفتند : خب پس برای تبرّک هر کس یک حدیث از پیامبر نقل کنه .
شروع می کنند همه حافظ و عالم بودند هر کس حدیثی نقل می کند به آقای امینی می رسه ایشون می گن من به شرطی حدیث می خوانم که بعدش همه در مورد سند این حدیث نظرشون رو بگن . همه قبول می کنن .
خوب دقت کنید خعلی مهمه
علامه می فرمایند :
و قال رسول الله صلی الله علیه و آله : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه .
اولی : صحّ . دومی : صحیح . و تا آخر یکی یکی ازشون اعتراف صحت این حدیث رو می گیره و می فرماید خب حدیث رو همه تصدیق کردید . حال یک سوال من رو جواب بدید : فاطمه زهرا سلام الله علیها امام زمان خود را می شناخت یا نه ؟ من هو امام فاطمه ؟
همه سرها را پایین می اندازن سکوت جلسه را فرا گرفت بعد از یک ربع ساعت یکی یکی بلند می شدند و با شرمندگی می رفتن همه عالم بودن خوب می فهمیدین چه اتفاقی افتاد :
اگه بگن نمی شناخت : حاشا و کلا ، سیدة نساء العالمین فاطمه زهرا کافر و جاهل از دنیا رفته؟!
اگه بگن می شناخت : چطور بگن ابوبکر امام زمانش بوده در حالیکه در صحیحه بخاری آمده که ماتت وهی ساخطة علیهما : فاطمه زهرا از دنیا رفت در حالیکه از آن دو نفر غضبناک بود .
مگه میشه انسان به امام زمانش غضب داشته باشد ؟
فاطمه محکم ترین برهان ماست .
. فاطمه سلام الله علیها که می آید هیچ پرده پوشی نمی توان کرد در مقابل حقیقت . دعوت به زهرا سلام الله علیها ، دعوت به توحید است . به ولایت است، به حقیقت است .